کلیات اسلام؛ درآمدی بر دکترین اسلام
اگر یک گردشگری در شهر شما به شما رسید، و پرسید «اسلام چیست؟»، اسلام را چگونه تبیین میکنید؟ آیا اسلام را میشناسیم که برای او (و حتی خود) تبیین کنیم؟ برای تبیین عقلانی اسلام، دکترین اسلام را تعریف کنید. در دکترین چیستی، چرایی و چگونگی موضوعیت دارد. در واقع نتیجه این میشود: اسلام چیست؟ اسلام چرا؟ و اسلام چگونه؟
- لایهی اول: در تبیین دکترین اسلام، اولین و اساسیترین مسئلهای که رخ میدهد این است که بین ایمان کامل و عمل صالح تفکیک کنیم. در قرآن کریم 65 بار ایمان و عمل صالح در کنار هم آمده است و در دکترین اسلام لازم و ملزوم همدیگر هستند که یکی منهای دیگری ارزش و اهمیت ندارد.
- لایهی دوم: اسلام سه وجه کلی دارد: 1. عقاید 2. اخلاق و 3. احکام
برای شناختن یک موضوع یا هر مسئلهای، باید با اصول آن آشنا شویم مانند اصول جنگ، اصول دین، اصول علم و غیره.
* عقاید - متعقد
برای عقاید و عقیده هم، اصولی را معرفی میکنید؛ سه اصل [عام]: اصل توحید، اصل نبوت و اصل معاد؛ و دو اصل [خاص] مکمل شیعه: اصل عدل و اصل امامت.
* علایق – متعلق
ایمان و عقیده به مواردی تعلق میگیرد؟ ایمان به الله، غیب، ملائکه، انبیاء (ع)، کتاب، آیاتالهی و آخرت تعلق میگیرد.
اینکه ایمان شکل ظاهری پیدا کند، در عمل صالح که دارای اخلاق و احکام هستند روشن میشود. اول باید خُلق ما مشخص شود. «اخلاق» راسخشدن خالق در انسان است. اخلاق به نسبت عقاید و علایق ناظر به ایمان، درک و حفظ حضور میباشد. تمام اصول پنجگانه و هفتگانه، در توحید خلاصه میشود. درک حضور و حفظ حضور، تقوا نامیده میشود؛ برای معرفی اسلام که کوچه بنبستی در قرآن وجود دارد، به نام تقوا است. تقوا یعنی اینکه درک کنید در محضر هستید و درک در این محضر را حفظ کنید، ادب حضور میگویند. دوم، احکام ناظر به این است که درک حضور، درک حدود یا حفظ حدود داشته باشیم.
آنچه که تا الآن دکترین اسلام را تبیین کردیم یعنی عقاید و علایق، ایمان و متعلقات ایمان، اصول دین و متعلقات ایمان در حوزهی ریشهشناسی هستند. از شناخت ریشه سراغ روش در دکترین اسلام میرویم.
روششناسی در اسلام مبتنی بر دوگانگی یا ثنویت است. اسلام دینی است که برای رسیدن به توحید از ثنویت آغاز میکند: «لا اله» «الا الله». در روششناسی توحید، تمام باطل را حذف و نفی میکنیم و به جای آن، تمام حق میماند. به این ساز و کار، روش توحید میگویند.
تابع ستون ایمان، اسلام در روششناسی، مؤلفهی هجرت از آن انگارهی منفی به انگارهی مثبت میباشد یعنی هجرت از باطل به حق؛ «هجرت در ثنویت باطل و حق با ولایت».
در بخش اخلاق برای رسیدن به ادب حضور، ثنویت غیب و حضور است. یعنی اینکه به نسبت غیب و حضور، درک کنیم و درک و حفظ حدود را در ادب حضور رقم بزنیم، فقط یگانگی است. کسی که درک حضور داشته باشد، در اینجا ثنویت نفی میشود. در ادب حضور هم وقتی درک حضور به وجود آمد، غیب و شهود برای ما منتفی میشود؛ «هجرت در ثنویت غیب و حضور با ولایت».
در بخش احکام هم «هجرت در ثنویت سلب و ایجاب با ولایت» میباشد. چهارچوب ثنویت سلب و ایجاب در حوزهی حدود الهی میگنجد.
به صورت مختصر، دکترین اسلام:
- اسلام چیست: اسلام دین تسلیم (تسلیم الله شدن) است.
- چرا تسلیم: ما تسلیم حق میشویم تا متعالی بشویم!
- چرا تسلیم حق شویم: زیرا سعهی وجودی پیدا کنیم [سوره طه از آیه ٢٥ الی ٢٨].
- چگونه اسلام؛ کدام جزء وجود انسان، اسلام میآوریم یا تسلیم میشویم؟ با صدر (شرح صدر) [سوره شرح آیه ١]
- چگونه تسلیم حق شویم: هجرت از انگارههای باطل به انگارههای حق.
- چگونه اسلام؛ از طریق «رعایت حدود الهی» تسلیم حق میشویم.
- و ... .
این نمای کلی از دکترین اسلام میباشد.
امکان استفاده و کپی از مطالب وبلاگ وجود دارد?
بااحترام