انسان ۲۵۰ ساله | زندگی سراسر مبارزه و مقاومت امام هادی علیهالسلام
حدیثى دربارۀ کودکى حضرت هادى است که وقتى معتصم در سال دویستوهجده هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى که در آنوقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدینه ماند. پس از آنکه حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانوادۀ حضرت پرسوجو کرد و وقتى شنید پسرِ بزرگِ حضرت جواد، علىبنمحمد، شش سال دارد، گفت این خطرناک است، ما باید به فکرش باشیم.
معتصم شخصى را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسى را که دشمن اهلبیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد بهدست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد. این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکى از علماى مدینه را به نام الجُنَیدى، که جزو مخالفترین و دشمنترینِ مردم با اهلبیت علیهمالسلام بود ـ در مدینه از این قبیل علما آنوقت بودند ـ براى این کار پیدا کرد، و به او گفت: من مأموریت دارم که تو را مربى و مؤدِّبِ این بچه کنم، تا نگذارى هیچکس با او رفت و آمد کند و او را آنطور که ما مىخواهیم تربیت کن. اسم این شخص ـ الجنیدى ـ در تاریخ ثبت است. حضرت هادى هم ـ همانطور که گفتم ـ در آن موقع شش سال داشت و امر، امرِ حکومت بود؛ چه کسى مىتوانست در مقابل آن مقاومت کند؟
بعد از چند وقت یکى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچهاى که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسئله از ادب براى او بیان مىکنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان مىکند که من استفاده مىکنم! اینها کجا درس خواندهاند؟! گاهى به او، وقتى مىخواهد وارد حجره شود، مىگویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو ـ مىخواسته اذیت کند ـ مىپرسد چه سورهاى بخوانم؟ من به او گفتم سورۀ بزرگى، مثلاً سورۀ آلعمران را بخوان. او خوانده و جاهاى مشکلش را هم براى من معنا کرده است. اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!
ارتباط این کودک ـ که علىالظاهر کودک است، اما ولى الله است، «وَ آتَیناهُ الحُکمَ صَبیًّا» ـ با این استاد مدتى ادامه پیدا کرد و استاد شد یکى از شیعیان مخلصِ اهلبیت. ۱۳۸۳/۵/۳۰
زندگی امام هادی علیه السلام یک زندگی سراسر مقاومت و مبارزه است، خصوصیات این امام بزرگوار عبارت است از: مرگ در جوانی، جهاد در سراپای عمر، کوشش در راه خدا، بیقید و شرط، نهراسیدن از مشکلات، نترسیدن از قدرتها و قدرتمندها، وقار و سکینهی در راه خدا، عبودیت و خضوع در مقابل خدا. ۱۳۶۰/۲/۱۸
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.