انسان ۲۵۰ ساله | نمونهای از کار سرّی و تشکیلاتیِ امام حسن عسکری (ع)
احمدبناسحاق قمّی میآید خدمت امام عسکری (علیهالسلام) و از امام تقاضا میکند که در مکاتباتی که میان من و شما جریان خواهد داشت، چون مطالبی طبعأ وجود دارد که این مکاتبات بایستی دست کسی نیفتد، دلم میخواهد که شما خط بنویسید برای من، تا من خطّ شما را بشناسم.
چرا میخواهد خط امام را بشناسد؟ برای اینکه بنا است امام امضا نکند، اگر بنا بود امام امضا بکند، شناختن خط معنی نداشت. مثلاً فرض کنید نامه از امام میآید برای احمدبناسحاق قمّی در قم؛ این نامه اتفاقاً میافتد به دست کسانی که بر قم تسلط دارند؛ حکّام عباسیِ زمان. اگر احمدبناسحاق را زیر فشار قرار دادند که این نامه از کجاست و چگونه است، بتواند بگوید نمیدانم، ارتباط خود را با نامه انکار کند و از طرف دیگر از روی خط تشخیص بدهد که نامه از طرف امام است و احتیاج به امضا و غیره نباشد.
حضرت در جواب میفرماید که: عیب ندارد و خط را مینویسند، احمدبناسحاق خط را نگاه میکند و آشنا میشود. منتها بعد امام به او توضیح میدهند، میگویند: گاهی با قلم ریز خواهم نوشت و گاهی با قلم درشت، اشتباه نکنی یکوقت! یعنی درست دقت کن و مراقبت کن.
این خیلی نمونهی کوچکی است. یک حدیثی است که ممکن است از زیر چشم و دست شما رد بشود و نگاه کنید و امثال این حدیث به نظرتان خیلی عادی بیاید؛ خب یک مکالمهی ساده و معمولی است بین أحمدبناسحاق و بین امام عسکری علیه السلام، اما همین مکالمهی ساده، نمایشگر یک وضع خاصی است در زمان ائمه علیهمالسلام.
خب اگر چنانچه مطلبی که بین امام و بین احمدبناسحاق هست، خلاصه میشد در احوالپرسی و حال شما چطور است و آیا رودخانهی قم آب دارد یا ندارد، اگر این مسائل بود، چه لزومی داشت امام امضا نکند؟ [باید] امضا کند دیگر!
اگر در این نامه چیزی بر ضد حکومت نیست، یک دستوری به احمدبناسحاق نیست که شما بایستی در قم چه بکنید، چنین بکنید، چنان بکنید، فلان پول را بفرستید. فلان پول را فلانجا مصرف نکنید که معنی ارتباطات همین است، اگر اینها نیست، چرا احمدبناسحاق و امام عسکری علیهالسلام ملاحظه میکنند که این نامه دست حکومت نیفتد؟ خب نامهی «فدایت شوم» دست حکومت افتاد، بیفتد! چه اهمّیتی دارد؟ پیدا است که این نامه، نامهی دیگری است و این جوّ خاصی را در زندگی ائمه علیهمالسلام نشان میدهد.
📚 کتاب انسان 250 ساله، صفحه 849 و همرزمان حسین علیهالسلام صفحهی 344 و 345.
امام خامنهای (مدظلهالعالی): «حضرت عسکری علیهالسلام در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود توانسته بودند با یک شبکهی عظیم تبلیغاتی و تعلیماتی این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. فقط این نبود که مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» با همان معنای اسلامىِ خودش قرار میگرفتند و با مردم حرف میزدند.» ۱۳۸۲/۲/۲۰
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.