کاسهی تحریمهای ایران، پُر شده است ...
کاسهی تحریمهای ایران، پُر شده است ...
"هیچگاه نپرسیدیم پول چیست؟ چرا باید فرض بگیریم که بیشینهسازی مالی به بیشینهشدن ارزشهای اقتصادی واقعی میانجامد؟ به یاد ندارم که چنین سؤالهایی اصلاً به ذهنم خطور کرده باشند. اگر هم پیش میآمد، از ترس اینکه به چشم نادان نگریسته شوم، آنها را مطرح نکردم."
در ظاهر ماجرا، ‹حسن عباسی› یک سؤال پرسید: «چرا عملکرد ‹آمدنیوز› نسبت به امام خامنهای (مدظلهالعالی)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قوه قضائیه و غیره، با رویکرد تهمتهای فحشمحور بوده اما نسبت به آقای علویِ وزیر اطلاعات و آقای روحانی رئیس جمهور، با رویکرد خبرهای نقدمحور؟!»
آقا! کسی حوصلهی کار کردن نداره؛ چرا فرهنگ کار در بین ما ایرانیها نیست؟!
نیروی ویژه اقدام مالی FATF، پازلی از محاصرهی مالی ایران در جنگ مالی-ارزی آمریکاست؛ ایسا، کاتسا و یو-ترن از آمریکا و FATF، پالرمو و CFT از نهادهای بینالمللی (UN).
پیوند مطلب در اینستاگرام و تلگرام
چند وقتی بود ایدهی نوشتن مطلبی در باب سیستمهای هایپر مارکتینگ را داشتم. به این دلیل که در شهری که معروف به دارالمومنین میباشد، سیستمی احداث میشود و کردند که یک تخلف، انحراف و خیانت در الگوی معیشت اسلامی است. با آمدن هایپر مارکتها، بقالیهای کوچک بلعیده میشود و موجب افزایش مصرفگرایی در جامعه میشود.
نگاهی که متفکرین در 2500 سال گذشته به هستی و عالم داشتند، دیدند همه چیز ناظر به ثنویت است. نگاهشان به شب و روز، تر و خشک، سرد و گرم، زن و مرد، سفید و سیاه، و غیره، آنها را به این نتیجه رساند که همهی عالم از چنین منطقی تبعیت میکند و ثنویت را اصل گرفتند. اولین متنی که به این مبحث پرداخته است از آناکسیمندر بود که این تمایز را بررسی کرد. بعد از مطالعهی آناکسیمندر، هراکلیتوس ثنویت را در قالب ستیزه و جنگ قرار داد و جملهی معروف وی «جنگ، پدر همه چیز است! [اگر دوستان اصل منبع را یافتند، حتماً ارسال کنند]» مطرح شد. پس در تاریخ شکلگیری منطق، از ثنویتها آغاز شده است. در روند شکلگیری منطق در شرق توسط لائوتسو پذیرفته شد که امروز ما این منطق را تحت عنوان «یین و یانگ» میشناسیم. این تفکر در ظاهر زیبا و درست است اما در باطن اشکالات بسیار قابل ملاحظهای دارد.
جامعهی هجری، مکمل جامعهی ابراهیمی است. در جهان توحیدی، مرزی وجود ندارد بلکه تمام عالم تنها دارای یک مرز بوده که آن نیز مرز بین دو قطب حق و باطل است. جامعهی آرمانی توحیدی، جامعهی هجری است.
در جامعهی توحیدی و هجری، افراد یا موطن و ساکن خیر و حق هستند، یا در قطب باطل و شر مسکن گزیدهاند. انسان موحد از قطب منفی به سوی قطب مثبت مهاجر است. مهاجرانِ الی الله، از «ماحرمالله» هجرت کرده و به تمام آن چه حرام شده است پشت میکنند. عدهای دیگر نیز هجرت معکوس دارند.
شهید محسن حججی عزیز با اختیار خود مرگِ آگاهانه و عقل سرخ را برمیگزیند و با #هجرت مدام خود از ما حرم الله، آرام آرام خود را آمادهی آن ذبیحاللهی مینماید. پس خدا او را امام متقین و شهادتش را حجتی برای همه قرار میدهد که باری دیگر مرز بین دو قطب حق و باطل را از هم نمایان کند.
«وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا»
بخشی از متن وصیتنامهی شهید محسن حججی:
«... نمیدانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پر عشق رساند... نمیدانم چه چیزهایی عامل آن شد...
بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است...»
در برنامههای پیشنهادی وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت دوازدهم، حرفی از «ارزش و آقایی ریال»، «جنگ ارزی»، «ربا» و غیره به میان نیامده است! مگر قرار است بیاید؟! ایشان اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی یا کدآمایی را از منظر یک عرصه نگاه کردهاند نه به عنوان یک الگوی معیشت.
دولت دوازدهم موضعش را در نسبت با 61 بار مواضع مراجع تقلید در مورد بانکداری ربوی اعلام کند؟
دولت دوازدهم چه استراتژی را در مقابل جنگ ارزی آمریکا علیه ایران طراحی کرده است؟
به تعبیر امام خامنهای (مدظلهالعالی)، ما که درگیر جادوی مالی و پولی دشمن شدیم، کارشناسان دولت چه تدابیری را در این زمینه اندیشدهاند؟
جادوی پولی و مالی دلار، بشر را نابود کرده است. در جهاد کبیر باید به قواعد تعریفشدهی جهانی شک کرد و از آنها تبعیت نکرد.
دلار یک قاعدهی جهانی است که توسط استکبار تعریفشده است. پس طبق قاعدهی جهاد کبیر نباید از آن تبعیت کرد.
تحریم U-Turn هم اجازه نمیدهد پول فروش نفتمان را برگردانیم؛ ضداستراتژی دولت دوازدهم در مقابل جنگ تمام عیار اقتصادی دشمن چیست؟
امام خامنهای (مدظلهالعالی): «بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لااُبالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضدسرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعاش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتّی به شکل وابسته و نابابش! نقطهی مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبه روز و نوبه نو.» [19 اردیبهشت 1384]