چهکار کنیم که تشخیص بدهیم چه کسی حق را میگوید؟ چه کسی باطل؟
این سوالیست که برخی در فضای سایبر و همچنین در محافل گوناگون میپرسند.
بهترین پاسخی که به این سوال داده شده، توسط قرآن کریم میباشد. در سوره انفال آیه 29، ذات اقدس الهی میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا»؛ ای کسانیکه ایمان آوردهاید، اگر خودتان را از چشم خدا ببینید و در محضر خدا معصیت نکنید، الله در شما قوه فرقان (تشخیص حق از باطل) را جعل میکند. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان این موضوع را هم در اعتقادات میبیند و هم در عمل. علامه در اعتقادات جدا کردن ایمان از کفر و هدایت از ضلالت، و همچنین در عمل جدا کردن اطاعت از معصیت و هر عمل مورد خشنودى خدا است از هر عملى که موجب غضب او باشد، و فرقان در رأى و نظر جدا کردن فکر صحیح است از فکر باطل، همهی اینها نتیجه و میوهاى است که از درخت تقوا به دست میآید.
نکتهی قابل توجه این است که برخی از دوستان میگویند "ما نه حقِ حقیم و نه باطلِ باطل، ما حدوداً این وسطا هستیم!". منطقی که از سال ١٩۶٥م وارد صحنه محاسباتنو شد و متأسفانه برخی این منطق را در همه چیز بسط دادند، «منطق فازی» بود. منطقی که درجهای یا نسبی است. مثلاً در ثنویت شب و روز، وقتی میخواهند زمان دقیق 18:30 را تعیین کنند، میگویند الآن نه دقیقاً شب است و نه دقیقاً روز، بلکه 6 ساعت و نیم از روزِ روز گذشته و 5 ساعت و نیم دیگر شبِ شب میشود. خب مگه این منطق درست نیست؟ بله درست است اما ثنویت شب و روز در وادی متضاد ضروری (ثنویتهایی که ضد هم هستند اما ضروری هم هستند و یکی بدون دیگری معنایی ندارد) است اما نمیشود ثنویت حق و باطل را در این وادی (وادی تعادل و تضاد) دید بلکه این ثنویت، در وادی توحیدی است یعنی در این وادی ثنویتهایی وجود دارند که یک انگاره را باید نفی و دیگری را اقامه کرد. مانند هدایت و ضلالت، ایمان و کفر، یقین و شک، فلاح و خسارت، استقامت و زلّت، عزت و ذلّت، حق و باطل، و غیره از ثنویت یا دوگانگیهای توحیدی است. بله ما مطلق حق نیستیم چون معصوم نیستیم اما در اینجا هویت انسان موضوعیت دارد؛ اندیشه و عقیده در اینجا موضوعیت دارد؛ انسان در صیرورت و شدن در إِلَى اللَّهِ الْمَصیر هست یا بِئْسَ الْمَصیر. در اینجا نسبیگرایی نداریم. یادمان باشد اگر پایهی منطقمون در حق و باطل، اینگونه فکر کردیم (ما نه حقِ حقیم و نه باطلِ باطل) یعنی منطقمون منطق فازی بود، بدانیم که لیبرال (اباحهگر) شدیم.
وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماما، إن شاء الله
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.